غریبه

ساخت وبلاگ

پیرزن عصا زنان لنگان لنگان از بین قبرها عبور کرد وخودرا به قبر شهید گمنان رساند

وباز درد و دل های همیشگی!

مادر جان می دانم اینجا غریبی

خدا میداند مادرت کجای این مملکت

درکدام شهر

کدام قبرستون

کدام قطعه

دنبال تو می گردد؟

وبرسر قبر کدام شهید کمنام برای غریبی تو گریه میکند؟

راستش را بخواهی من هم مثل مادر تو ارزو دارم استخوانی از فرزندم بیاید ومن با او دردو دل کنم

اسمش محمد مهدی امیدی است

الان پسر من هم غریب است کجا نمی دانم شاید کنار مادر تو

ولی توغریبی نکن ومرا مادر خودت فرض کن

پیرزن بلند شد وعصا زنان لنگان لنگان دور می شد

از شهید با نام شهیدمحمد مهدی امیدی

 

تقدیم به شهید گمنام علی خلیلی

افسران - اهالی آزادی یواشکی بدانند . . .

اواره خدا...
ما را در سایت اواره خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مجتبی abd2 بازدید : 481 تاريخ : جمعه 2 خرداد 1393 ساعت: 22:03