اواره خدا

داشت درد ودل میکرد بغض صدایش را نحیف کرده بود

بعد از هزار مصیبت به هم رسیدیم

وقتی وارد خونه میشم تمام غم های عالم را داشته باشم به ارامش می رسم

انگار همیشه پشت در منتظرمه

با اینکه 4 سال از من کوچیکتره رفتارش مثل یک مادر دلسوزه

از زیبایی وحیا وادب ومتانتو مهربانی وکم حرفی ودلسوزی وهرچی خوبی تو عالمه همه رو خدا به ا وداده

بعضی وقتا خودمو درکنارش مثل یک اهوی بی سلاح می بینم در مقابل یک شیر

جواب بد اخلاقیهامو با یک لبخندوسکوت....

نگذاشتم ادامه بده

گفتم خب چه مرگته دیگه.....

گفت هر شب کابوس میبینم مرده ومنو به جاش تو قبر گذاشتند

ارامشم داره نابود میشه

یک روز وارد خونه شدم

می خواستم دستشو ببوسم بگم قدردان بودنت هستم یک وقت نری که من میمیرم

اما غرورم اجازه این کار رانداد!

گفتم:یاد قضیه ی علی وفاطمه افتادم

لحظه جدایی علی میگفت:فاطمه جان رفتی وعلی را باخودت بردی علی بدون روحش در این دنیا چه کند!

فاطمه جان چه زود بهار علی را خزان کردی

چه زودعلی را غریب گذاشتی

فاطمه جان با علی چه کردی

فاطمه جان........

دیدم بلند بلند گریه می کند !ول کن ارام شدم

یک سال از این ماجرا گذشت

لحظه ای که می خواستند جنازه فاطمه خانم رو تو قبر بگذارند

دوان دوان خودشو به جنازه رسوند

داشت بند کفنو باز می کرد همه با تعجب نگاهش می کردند انگار من می دونستم می خواد چکار کنه؟

دست فاطمشو گرفت بوسید

وفریاد میزد:فدای غریبیت علی جان !
 

در رفتن جان از بدن .گویند هرسخن

من با دوچشم خویشتن دیدم که جانم می رود

نمی شود به زور وزنجیر کسی را به بهشت برد؟!

این جمله نه از شیطان است که سوگند خورده همه را جهنمی کند

ونه از نگهبان بهشت که هر کسی را راه ندهد

بلکه صحبت ریس اعتدالیمان است!

حال تفسیر اعتدال اینجا چه باشد نمی دانم

بهشت که نمی شود رفت

جهنم هم نمی خواهیم برویم

ایا اعتدال این است که بین بهشت وجهنم بمانیم؟

ایا وجود دارد چنین مکانی؟!

وایا فتنه گرانی که امروز درسایه غفلت اقای ریس همه کاره شده اند

عاشق بهشت رفتن مردم گشته اند؟

باورش سخت است !فقط چند بیت به ذهنم رسید از دیوان اشعارم

درد من این است.گرگ چوپان شده       دزد سر ره نگهبان شده

قافله سالار کجایی بیییییییییا                 بار ستوران همه پالان شده

درد من این است .درد به جانم زده           قاتل جانم عاشق درمان شده

درد من این است شیطان عارف شده.   شاد از خطه ادم نادان شده

پیرزن عصا زنان لنگان لنگان از بین قبرها عبور کرد وخودرا به قبر شهید گمنان رساند

وباز درد و دل های همیشگی!

مادر جان می دانم اینجا غریبی

خدا میداند مادرت کجای این مملکت

درکدام شهر

کدام قبرستون

کدام قطعه

دنبال تو می گردد؟

وبرسر قبر کدام شهید کمنام برای غریبی تو گریه میکند؟

راستش را بخواهی من هم مثل مادر تو ارزو دارم استخوانی از فرزندم بیاید ومن با او دردو دل کنم

اسمش محمد مهدی امیدی است

الان پسر من هم غریب است کجا نمی دانم شاید کنار مادر تو

ولی توغریبی نکن ومرا مادر خودت فرض کن

پیرزن بلند شد وعصا زنان لنگان لنگان دور می شد

از شهید با نام شهیدمحمد مهدی امیدی

تقدیم به شهید گمنام علی خلیلی

چند سال باهم دوست بدیم وارتباط خانوادگی داشتیم

از سفر مشهد برمی گشتیم

صبح برای نماز ازقطار پیاده شدیم .نماز خوندیم ودوباره سوار قطار شدیم

خانم هایی که همراه ما بودند هنوز نیومدند!؟

دیر شده بود وقطار اماده حرکت

صدای چند خانم میاد؟

من کنار پنجره نشسته ام به من گفت :فلانی نگاه کن ببین خانم من بین اون خانم ها هست!

گفتم:راستش ر و بخواهی خانمت رو نمی شناسم

گفت:یعنی تو خانم من رو ندیدی؟

حتی یک بارندیدم

درحالی که تعجب کرده بود به نظر می رسید از خواسته خودش خجالت کشیده!

جمعه هفتم تیر 1392 7:20

همه میشناسیدش نامش ابلیس است بچه ها شیطان صدایش میزنند! کسی بو د برای خودش .چه برو بیایی داشت بازهم خودش.

اما شیطان گولش زد؟!

دوست نابابی نداشت اما ناباب شد!دوستانش همه مثل فرشته بودند !نه ! فرشته بودند

تازه خدا هم بود .خداهم بود .    خدا بود .خدا!

اما غیر ازتکبر جهل داشت خدا را نمیشناخت کما هو اهله! بیچاره شد

روزی به موسی رسید همو که پر زور بود ومشت اهنین واهنین در جنگ با نفس!خصوصا در مواجهه با نامحرم که دختران شعیب بودند در این مقال

نگفت :جای خواهرم باشند چه.......

این اقای شیطون برای ان موسی ابر مرد کلاس اخلاق گذاشت؟!

موسی جان فدات شم میخوای تورایک عدد نصیحت کنم

فرمود:خودمانی نشو که تو مرا عدو مبین هستی یادم هست چه بلایی که بر سر پدرم اوردی ولی بگو که حرف حق را باید پذیرفت حتی از عدو مبین

ای موسی هرگز با نامحرم خلوت مکن که قطعا من در ان جا حضور دارم

برداشت ها

1نامحرمان< خواهر زن.دختر عمو .دختر خاله. دختر عمه.دختر دایی.دختر همسایه که با هم بزرگ شدیم.دختر زن بابا از بابای خودش و......زن داداش.

واسه خانوم اینها معکوس  علاوه بر شوهر خواهر وغیره

2اگه موسی هم باشی وقتی با نامحرم خلوت کنی خطر در گناه افتادنت وجود دارد

خود یوسف گفت خدا اگه تو نبودی منم اره دیگه

خدا هم فرموی یوسف جان دلیل روشن مارو دیدی که خطر ذلیخا از بیخ گوشت گذشت!پس به چشم خواهریو اینا مزخرفه!

3هرجا دو نامحرم با هم خلوت کنند اسمشو نبر تشریف دارد چه تو اتاق چه ماشین چه محل کار !وچه فضای م ج ازی مگر حریم رعایت شود همان کاری که موسی کرد

حالا بگذریم که در تلویزیون همه با هم محرمند!در همه جا ولی مرجع تقلید ما یوسفو موسی هستند نه تی وی!

پس

ای بسا ابلیس ادم روی است             پس به هر دستی نباید داد دست

برخی از افراد استعداد دارند میشن مسی وبرخی براساس استعدادشون میشن کارگر شهرداریاین حرف از مسی کافر یا صدام حسین دیکتاتور یا هیتلر نزاد پرست نیست بلکه از اسطوره!فوتبال ایران اقای اعتماد به نفس است

وقتی پولهای شبهه ناک در بعضی شکم ها ریخته شد باید انتظار طغیان وسرکشی داشت

برخی از این فوتبالیستهای محبوب را میشناسم که جزو اراذل اوباش بودند وحالا......

واقعا اگر کسی فوتبال بازی کرد با استعداد است؟حالا اگر تلویزیون پوشش نمیداد خدا وکیلی باز اینقدر پرو میشدید؟

نه اسطوره جان بااستعداد کسی است که هنرش در راه به دست اوردن نان حلال باشد

وگرنه داد زدن.دویدن دنبال توپ وپول حرام خوردن را هر کسی میتواند انجام دهد

این نظر کسی است که فوتبال را نگویم حرفه ای شاید نیمه حرفه ای بازی میکند

بعد از ان فاجعه دردناکی که به اسم سبد کالا افتادرخ داد وهمه در عدم مدیریت ان اتفاق قول داشتند.هر کسی به شکلی ناراحتی خودش رو ابراز میکرد

آبروی ما را تودنیا بردند

به مردم توهین شد

مردم بی فرهنگند

به ماتعلق نگرفت

اما همه غافل بودند از دختر ۷ ساله حسین بنا که دعا میکرد خدایا در این سبد کفشی

باشد تا پاهایم از سوز سرما بی حس نشه وتومدرسه بتونم راه برم. غافل از اینکه

حسین بنا از سبد کالا هم سهمی ندارد!

کارش توی این دنیا تمام شد!

رفت پیش خدا که حساب وکتاب پس بده

نامه اعمالشو دست گرفت وبا تعجب به اون نگاه میکرد این نامه اعماله یا خطوط ضربان قلب ؟این همه بالا و پایین<کوه و دره> چیه؟

فرمود:تعجب نکن! این مسیر زندگی خودته اون برجستگی ها سختی های زندگیه واون فرو رفتگی ها خوشی های توست

گفت:این دو ردپا تواون سختی ها

فرمود :یکیشون ردپای توست اون یکی ردپای منه هر جا سختی به تو فشار میاورد کنارت بودم تنها نباشی

گفت:پس چرا تواون بلندی که از همه بلندتره یک ردپاست نکنه این مال همون مصیبتمه که داغونم کرد پس رد پای تو کجاست

فرمود:نه!اونجا تو کم اوردی این ردپای منه که تو را روی دوشم گرفتم

دیروز بچه ی ۹ ماهه یکی از دوستان ۲۰ روز قبل از تولد سقط شد

خیلی ناراحت شدم چون خیلی منتظر دختر بودند واین دختر که اسم زهرا رو براش انتخاب کرده بودند

نیامده رفت!

ولی این ماجرا باعث شد یک حقیقت تلخ را بفهمم  واون ندانستن حکم شرعیه بچه سقط شده توسط مردمه؟!

خیلی ها بچه  رو تو بارچه گذاشته دفن میکنند؟!

اما حکم چیز دیگریست

اگر بچه ۴ماه یا بیشتر داشته داشته باشه باید غسل و کفن وحنوط بشه